دانشکده علوم اجتماعی، دانشگاه تهران، تهران، ایران.
چکیده: (388 مشاهده)
زمینه و هدف:پژوهش حاضر به دنبالشناسایی، تفسیر و تحلیل حقوق کودکان دارای معلولیت در ایران است. در این راستا، عرصههای فقهی و حقوقی تعیینکننده در سطح داخلی و بینالمللی شناسایی و مورد تحلیل قرار گرفتهاند. روش:رویکرد پژوهش، کیفی و روش تحقیق نیز اکتشافی و تحلیل اسنادی میباشد. بعد از شناسایی اسناد مرتبط با موضوع و مسأله پژوهش، آنها را مورد مطالعه، تحلیل و بررسی اولیه قرار دادهایم. یافتهها:نتایج پژوهش نشان میدهد که در سطح بینالمللی و میثاق اسلامی حقوق کودک و در قوانین و مقررات داخلی جامعه ایران، جامعه و ساختار قدرت سیاسی مسئول تدوین و اجرای سیاستگذاریهای حمایتی برای کودکان دارای معلولیت هستند و سیاستگذاریها نیز، در جهت کاهش آسیب، توانبخشی و درمان معلولان سامان یافتهاند. بنابراین نسبت به معلولان «استراتژی پسینی» محسوب میشوند. اما در دین اسلام، با محوریت تشیع به عنوان مذهب مسلط در ایران، پرداختن به کودک، به صورت بالقوه کودکبودن، نه بالفعلی آن است؛ به این معنی که کودکان نسلهای بعد در نسل حاضر مورد توجه و «آیندهنگری» هستند. گویی محدوده کودکی، تاریخ و نسلها را دربر گرفته و مسألهای «فراتاریخی» و «فرانسلی» است. اسلام، به «آینده و آیندگان» و رعایت حقوق بالقوه نسلهای بعدی تأکید داشته و دارای رویکردی «پیشگیرانه» است. نتیجهگیری:استراتژی حاکم بر آموزههای دین اسلام در رابطه با کودکان دارای معلولیت در قالب «استراتژی پیشینی و پسینی»، قابل استنباط است. برای تحقق برنامههای مربوط به استراتژیهای پیشینی و پسینی، برای کودکان دارای معلولیت، علاوه بر قدرت حاکمه، کنشگران جامعه مسئولیت دارند.