[صفحه اصلی ]   [Archive] [ English ]  
:: صفحه اصلي :: درباره نشريه :: آخرين شماره :: تمام شماره‌ها :: جستجو :: ثبت نام :: ارسال مقاله :: تماس با ما ::
بخش‌های اصلی
صفحه اصلی::
اطلاعات نشریه::
آرشیو مجله و مقالات::
برای نویسندگان::
برای داوران::
فرم‌ها::
ثبت نام::
ارسال مقاله::
کنگره و کنفرانس ها::
دریافت فایل چکیده مقالات::
گنجینه کتاب::
پیوندهای مرتبط::
تماس با ما::
تسهیلات پایگاه::
::
جستجو در پایگاه

جستجوی پیشرفته
..
دریافت اطلاعات پایگاه
نشانی پست الکترونیک خود را برای دریافت اطلاعات و اخبار پایگاه، در کادر زیر وارد کنید.
..
:: جستجو در مقالات منتشر شده ::
۲ نتیجه برای معلولیت

مریم شعبان،
دوره ۳، شماره ۹ - ( ۳-۱۴۰۰ )
چکیده

زمینه و هدف: پژوهش حاضر به دنبال شناسایی، تفسیر و تحلیل حقوق کودکان دارای معلولیت در ایران است. در این راستا، عرصه‌های فقهی و حقوقی تعیین‌کننده در سطح داخلی و بین‌المللی شناسایی و مورد تحلیل قرار گرفته‌اند.
روش: رویکرد پژوهش، کیفی و روش تحقیق نیز اکتشافی و تحلیل اسنادی می‌باشد. بعد از شناسایی اسناد مرتبط با موضوع و مسأله پژوهش، آن‌ها را مورد مطالعه، تحلیل و بررسی اولیه قرار داده‌ایم.
یافته‌ها: نتایج پژوهش نشان می‌دهد که در سطح بین‌المللی و میثاق اسلامی حقوق کودک و در قوانین و مقررات داخلی جامعه ایران، جامعه و ساختار قدرت سیاسی مسئول تدوین و اجرای سیاستگذاری‌های حمایتی برای کودکان دارای معلولیت هستند و سیاستگذاری­‌ها نیز، در جهت کاهش آسیب، توان‌بخشی و درمان معلولان سامان یافته­‌اند. بنابراین نسبت به معلولان «استراتژی پسینی» محسوب می‌شوند. اما در دین اسلام، با محوریت تشیع به عنوان مذهب مسلط در ایران، پرداختن به کودک، به صورت بالقوه کودک‌بودن، نه بالفعلی آن است؛ به این معنی که کودکان نسل‌های بعد در نسل حاضر مورد توجه و «آینده‌نگری» هستند. گویی محدوده کودکی، تاریخ و نسل‌ها را دربر گرفته و مسأله‌ای «فراتاریخی» و «فرانسلی» است. اسلام، به «آینده و آیندگان» و رعایت حقوق بالقوه نسل‌های بعدی تأکید داشته و دارای رویکردی «پیشگیرانه» است.
نتیجه‌گیری: استراتژی حاکم بر آموزه‌های دین اسلام در رابطه با کودکان دارای معلولیت در قالب «استراتژی پیشینی و پسینی»، قابل استنباط است. برای تحقق برنامه‌های مربوط به استراتژی‌های پیشینی و پسینی، برای کودکان دارای معلولیت، علاوه بر قدرت حاکمه، کنشگران جامعه مسئولیت دارند.

مژگان صبوری،
دوره ۴، شماره ۱۵ - ( ۹-۱۴۰۱ )
چکیده

زمینه و هدف: قوانین مصوب و اصلاحی حقوق معلولان به منظور تأمین نیازمندی‌های مهم و ضروری این اقشار آسیب‌پذیر، در چند دهه اخیر تکالیف و تعهداتی بر دوش دولت‌ نهاده است و این‌گونه متصور می‌شود که این تعهدات تمامی جامعه هدف را پوشش می‌دهد. این مطالعه در پی روشنگری این موضوع است که با توجه به ماده ۱ (تعریف معلولیت) این قوانین از ابتدا همه افراد به ویژه و به طور مشخص معلولین ذهنی را چگونه تحت حمایت قرار داده‌اند؟
روش: این پژوهش از نوع مروری است و گردآوری اطلاعات با شیوه کتابخانه‏ای ـ اسنادی صورت پذیرفته است.
یافته‌ها: معلولیت به عنوان یک مسأله اجتماعی کمتر مورد توجه قرار گرفته و همین امر مشکلات و محدودیت‌هایی را برای معلولان به ویژه معلولین ذهنی به همراه داشته و در نظام سیاستگذاری و قانونگذاری و برنامه‏ریزی (توزیع عادلانه امکانات اجتماعی) کمتر به مسائل آن‌ها پرداخته شده است.
نتیجه‌گیری: قانون جامع حمایت از معلولان دارای کاستی‌هایی است که ناشی از عدم شناخت ویژگی‌ها و معضلات فردی و خانوادگی این افراد می‌باشد. تبعیض معلولان ذهنی نسبت به افراد عادی جامعه و حتی نسبت به سایر معلولین به لحاظ جنسیتی (برابرنبودن شرایط یک زن معلول با یک مرد معلول) همچنین واقعیت‏های جامعه در رویارویی با این افراد، ضوابط، مناسبات و برنامه‌ریزی‌های اجتماعی موجود همگی گواه این مدعی است که تصویر درستی از واقعیت مشکلات این افراد و خانوادهایشان در جامعه منعکس نشده است.


صفحه 1 از 1     

فصلنامه حقوق کودک Child Rights Journal
Persian site map - English site map - Created in 0.06 seconds with 26 queries by YEKTAWEB 4700