گروه فقه و مبانی حقوق، دانشکده الهیات، دانشگاه پیام نور، مرکز کرج، ایران.
چکیده: (402 مشاهده)
افزایش تجربهها و پیشرفتهای بشر، تأثیر مستقیم در تحولات اجتماعی و حقوقی داشته است. به عنوان نمونه، دیگر امروزه حقهای سنتی مانند حق حیات و حق بر امنیت تن، در شمار بدیهیات شمرده میشوند و حقهای کمتر شناختهشدهای وارد گفتمان حقوق داخلی و بینالمللی شدهاند. حق شادی با تأکید بر «حق شادی کودکان» به عنوان یکی از این حقهای نسبتاً نوظهور وارد ادبیات حقوق بینالملل و حقوق داخلی برخی کشورها شده است تا جایی که بعضاً به عنوان یکی از شاخصهای توسعهیافتگی کشورها قلمداد میشود. نویسندگان مقاله، با شیوه گردآوری اطلاعات به طریق کتابخانهای و بررسی دادهها به شیوه توصیفی ـ تحلیلی و تطبیقی با تبیین مفهوم شادی در فلسفه، عرفان، اخلاق، ادبیات و فقه در تلاش هستند تا «هستها» و «بایدها» در حوزه حق شادی کودکان را بررسی نمایند. آنچه محصل شده است اینکه نهادهای مردمنهاد (جامعه مدنی) و سازمانهای دولتی مانند وزارت آموزش و پرورش و کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، هنوز با وجود ارجگذاری به برخی دستاوردهای مثبت آنها، به دلایلی از جمله کمتر شناختهبودن این حق، عدم اولویت این حق نزد سیاستمداران، فقدان هماهنگی میان سیاستها و مدیران و در نهایت، برخی مشکلات در ساختار فرهنگی و اقتصادی، از رسالت حقیقی خود فاصله دارند که ضمن شناسایی و معرفی برخی از مهمترین کاستیها و چالشها، به ارائه پیشنهادات متناسب با آنها مبادرت شده است.